ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مازیار بیژنی در فیسبوک نوشت:


خاطرات هاشمی رفسنجانی، دوشنبه اول فروردین 1362: ...امام نیز سخنرانی مبسوطی در مذمت قشر مستکبر و کاخ‌نشین و تعریف از کوخ‌نشینان کردند... این سخنان به نفع مواضع ما و مجلس است. با آقای موسوی اردبیلی قرار گذاشتیم که برای استراحت دو سه روزی مسافرت کنیم...


سه‌شنبه دوم فروردین 1362: قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست... بخشی از اعضای خانواده با ما بودند... معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است... بچه‌ها را به تماشای هتل انقلاب ��" هایت سابق ��" بردند؛ می‌گفتند خیلی مجلل است...


خوب شد که امام از کاخ نشینی مذمت کردند وگرنه واجب می شد جهت استراحت حتما سری به ویلای شاه مخلوع در سن موریس بزنید.

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی
  • ۰
  • ۰

 خاطرات سال 1370 اقای هاشمی تحت عنوان سازندگی و شکوفایی را چند روزی است خوانده ام. در خاطرات این سال به روشنی سیر تبدیل اقازاده ها به شاهزاده ها مشخص است. سفرهای خارجی، فرستادن والاحضرت ها به عنوان نماینده ویژه به سایر کشورها. شروع این روند تقریبا دوسال پس از عروج امام و پایان جنگ شروع شده است. وای به حال سالهای بعد برسد. در اینجا فقط گوشه ای از این قدرت نمایی والاحضرت ها وعلیاحضرت ها، شاهپورها و شاهدختها را بخوانید:


 8فروردین: محسن و مهدی به همراه تیم وزارت نفت، برای بررسی وضعیت صنعت نفت و چاه های نفت کویت که در حال سوختن بود و فرایند کمک رسانی و بازسازی و همچنین نحوه خاموش کردن چاه ها، به کویت رفته اند.


15فروردین: یاسر از مدینه تلفن کرد. از سفر عمره اظهار رضایت کرد.

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی
  • ۰
  • ۰

دو پلان متفاوت!

پلان اول

«حسین علائی » فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در خاطرات « عملیّات خیبر» مینویسد که در قرار گاه همراه « اکبر رفسنجانی » بود که « شهید رضا دستواره » از لشگر ۲۷ محمّد رسول اللّه صل اللّه علیه و آله آمد به قرارگاه و گزارش داد که جزیره را نمی توان حفظ کرد؛ تمام نیروها شهید شده اند؛ اجازه عقب نشینی می خواست ولی اکبر رفسنجانی گفت : «خوب شما فرماندهان بروید بجنگید!»

سید رضا دستواره به اکبر رفسنجانی خیره شد و گفت : «این حرف شماست یا امام؟!

اکبر سکوت کرد!!!

شاید شهید دستواره سکوت اکبر را علامت تأیید تلقی کرد٬ سید رضا با انگشت سبابه به روی زمین زد و گفت : « اگر حرف امام است ما فرماندهان می ریم جزیره و بر نمی گردیم و اینچنین بود که خیلی از فرماندهان بی ادعا پرواز کردند و رفتند!


پلان دوم

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات سال ۶۲ می نویسد:

عفت نگران سلامتی « محسن » که در بلژیک است ٬ می باشد و از صبح بارها تماس گرفته؛ بخصوص که چند دانشجوی ایرانی را منافقین ترور کرده اند با سفیرمان در بلژیک تماس گرفتیم تا برای حفاظتش اقدامات لازم را بکند!!!

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی