مرتضی آقا تهرانی در این سخنرانی که در همان روزها بسیار مورد توجه قرار گرفت و با وجود سانسور شدید رسانه ای توسط مردم دست به دست می شد، با حالتی بر افروخته به روایت دیدارش با احمدی نژاد می پردازد و شدیدا از اتهام زاویه دار بودن دکتر احمدی نژاد با رهبر انقلاب انتقاد می کند. فیلم و متن سخنانی که مرتضی آقا تهرانی یازدهم اردیبهشت 1390 در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) درباره احمدی نژاد بیان کرد اما شهامت تکرار آن دربرنامه شناسنامه را نداشت و حتی در نقطه مقابل آن سخن گفت، در ادامه آمده است:
آقا! آقای احمدی نژاد رفت از دست! رفت از دست؟ کجاش رفت از دست؟ چه کار کرده؟ ... می گویند ... کی می گه؟ ... شما خبر داری؟ نه اینکه شما باشید ها! در مجلس، همین پریروز گفت آقا ضد ولایت فقیه شد! گفتم: جدی می گویی؟ گفت: آره ... ریشش دو برابر ریش من است تا اینجاست ... گفتم واقعا می گویی؟ گفت آره. گفتم قرآن اینجاست، دست بگذار رویش، بگو به این قرآن احمدی نژاد ضد ولایت فقیه است. هان؟ دستت را بگذار روی قرآن... من اگر بگویند دست بگذار روی قرآن بگو خاتمی می گویم... بگو موسوی می گویم ... بگو کروبی، لعنت بر او! تو گفتی احمدی نژاد، دست بگذار ... گفت آخر ببین حاج آقا ... گفتم نه نمی خواهد دست بگذار ... تو نمی دانی و داری حرف می زنی، یک مشت شایعه می گویند تو هم داری می گویی، مگر نمی گویی مجلس در راس امور است، مگر نمی گویی امام گفتند، حضرت آقا فرمودند در راس امور است، در راس امور که نباید حرف های خبرنگار ها و چیزهایی که همین جوری می گویند را بگوید. تو چند بار با احمدی نژاد نشستی؟ اصلا می دانی چی چی شده؟ می دانی چی چی گفته؟ اصلا نمی دونست. تو روزنامه ها خونده ...
آقا اگر ایستاد تو روی آقا، هر کس ایستاد، استثنا ندارد ... مگر کم دشمن داریم در این کشور، مگر کم آدم نادان هست؟ مگر کم پول خرج می کنند که همه چیز را بریزند به هم. همین اشکال را پریروز در مجلس گرفتم، چیزی که یقین دارید اباالفضلی (ع) بایستید پایش. یقین داشته باشید. من خودم آنجا بودم. برگه ای آورده می خواهد امضا بگیرد برای عدم صلاحیت رئیس جمهور، یکی آقایی که می شناسم فوق العاده احمق است. شایع کردند در مجلس، همان آقا، که فهمیدی چه شده؟ وزیر کشور را برداشته بقایی را گذاشته! این خبر مال کجاست؟ بی بی سی... خدمتگزار کشور را می کنید بدترین انسان. نمی توانید این کار را بکنید، چرا این کار را می کنید؟ این همه حمایت های آقا هیچی، حرف های اون ها آره؟ می دونم چرا چون آن ها 10 تا 10 تا میریزند در جامعه، شما ها عقلتون به گوشتان است، به کارش نمی گیرید، اشتباه می کنید، آن وقت یک بار نگاه می کنید می بینید بهترین آدم و خدمتگزار ترین ادم کارش به جایی می رسد که اصلا خسته می شود از دست خوب ها، می گوید آقا خداحافظ من رفتم. چی کارش کنیم؟ خدا هم این وعده را داده ها! گفته است نعمتی را که دادم اگر قدرش را ندانستید از شما می گیرم...
کسانی که تا دیروز ولایت را بر نمی تابیدند امروز دارند از ولایت دفاع می کنند ... آقا بردند! ای نامرد! تو تا دیروز خودت جزو فتنه گران بودی! آقا می گفت داد بزن داد نمی زدی چرا؟ همین دیروز در مجلس یکی از آقایانی که چیز می کرد، یکی از بچه ها پهلوی من نشسته بود، من گفتم چیزی نیست، آقا هست، برید دنبال کار و زندگی تان، دولت هم کارش را می کند، آقا هم تدبیر می فرمایند هرچه بگویند اطاعت می کنیم و باید اطاعت کنیم... این خر هایی که می رونند یکیش درست نیست، پس روی این ها نمی شود بار بست! این که دارم می گویم ... من می دانم و می گویم به خاطر اینکه بنده با رئیس جمهور 2 ساعت و نیم نشسته ام به صحبت. احساس می کنم قیامت هست. چرا ناراحت باشیم و همدیگر را بترسانیم. چرا کاری می کنیم که طرف بگوید بهتر همین است، مثل آن قبلیه خوب است که ساعت 11 بیاییم دفتر اول برویم استخر و بعد هم نهار و برگردیم برویم خانه. برای چی من این همه بدوم و شماها همه تان فحش خواهر و مادر بدهید؟ ببینید! کم دوید؟ کم آقا حمایت کرد و شما هی اما و اگر گذاشتید؟ شما آقا را قبول دارید؟ من قبول دارم؟ شما قبول ندارید؟ در عمل، کدامتان نشان دادید؟ یک کمی تدبیر کنید روی حرف هایی که می زنم. بچه ها فکر کنید، مخصوصا شما ها که وابستگی به هیچ کس ندارید و آزاد تر هستید، شما که حزبی نیستید که حزب خرجتان کرده باشد و باید پایش بایستید، عاقبت خودتان را می خواهید. این خودش فتنه است، گذر از این باید داشت، گذر درست. واقعا گذر درست، بپایید دروغ نگویید، بپایید دروغ بارتان نکنند، می کنند، یکی یک چیزی می گوید، بگو خودت دیدی، خودت شنیدی؟
رئیس جمهور شما را من دو بار فوق العاده ناراحت دیدم که اشک در چشمانش جمع شد در حال حرف زدن. یک بار وقتی بود که تهمت زدند ایشان یهودی است! دلیل هم محکم! می دانید دلیلشان چه بود؟ اسم داداش داود است! به جان شما یک آقایی همین را به خود من گفت. گفتم به چه دلیل یهودی است! گفت داود یهودی است. برهان را تماشا کنید چقدر مستدل! تو نون جو می خوری؟ یک بار دیگر هم ایشان دیدم خیلی ناراحت شد. گفتم می گویند شما با ولایت فقیه مشکل دارید، [احمدی نژاد] گفت: «خدا می داند همه جایم سوخت!»
همان موقع من یادم است در هیات دولت آقای جهرمی وزیر کار بود، اوایل دولت دهم بود، جلسه تمام شد، اخلاقم را گفتم و می خواستم بروم، ایشان [احمدی نژاد] گفت حاج آقا چند دقیقه بنشین، بعد این بحث را شروع کرد. گفت آقای جهرمی شما شهادت بده، من گاهی دوشنبه شب ها ساعت یک، دو نصفه شب یکهو به شما تلفن نمی زنم و نمی گویم فردا این کارها بشود، قلم و کاغذ بردار بنویس، تو به من می گوییم مرد حسابی خواب بودم، من را از خواب ور می کشی بالا می گویی این کار را بکن، این کار را بکن، این کار را بکن ... [احمدی نژاد گفت:] حاج اقا می دانید چرا این کار را می کنم؟ گفتم نه! گفت خدا می داند چون می ترسم عمرم تا صبح نکشد یکهو جهرمی نداند و کار آقا انجام نشود. آن وقت چه کسانی به من می گویند ضد ولایت فقیه؟ همان هایی که خودشان مشکل دارند. مردم هم حرف این ها را گوش می دهند، من چه کار باید بکنم؟ همان هایی که می گویند ایشان شرط گذاشته برای آقا جلسه ای که بین حضرت آقا و ایشان خصوصی است و هیچکس حتی بچه های دفتر آقا هم نیستند این گزارش را چه کسی برای شما آورده؟! آقا کسی که شرط بگذارد، فلان، خیلی خب چه کسی برای شما گزارش آورده؟ کجا خبر دادند؟ غیب می دانید؟ بو کشیدید؟ از کجا؟ کسی که قرآن ناطق بود یک مشت نا نجیب قران را در برابر او بلند کردند و گفتند علی (ع) قران را قبول ندارد، بپایید. واقعا اگر یک روز احمدی نژاد در برابر آقا ایستاد در برابرش بایستید ولی واقعا اگر ایستاد...
همان لحظه می شود فهمید، برخورد آقا می گوید، چیز تازه ای پیش آمده که شما خبر دارید و من خبر ندارم؟ بگویید. حتی جالب تر بود. پریشب ایشان می گفت که من صحبتی کردم، بالاخره وزیر جزو اختیارات من هست که بردارم یا برندارم؟ حالا خوب! ممکن است به نظر شما خوب باشد یا نباشد. من به هر دلیل می گذارم به هر دلیل بر می دارم. نمایندگان مجلس که حق دخالت در این مساله را ندارند. این کار را کردم. بله حضرت آقا باید نظر مبارکشان را بدهند نظرشان هم مصاب است و باید هم عنایت شود، خب آقا هم یا موافقت می کنند یا مخالفت، از این دو حال که بیرون نیست. آمدیم مخالف کردند. اگر موافقت کردند که هیچ، طرف می رود. اگر مخالفت کردند من چه وظیفه ای دارم؟ من صریحا به حضرت آقا گفتم که آقا اگر ببینیم نظر شما هست که باشد ولی من نتوانم با او کار کنم، آیا من حق انتقاد و گفتن دارم؟ فرمودند بله حتی به من هم دارید. گفتم حق دارم و اجازه می دهید اگر نتوانستم [کار کنم] استعفا بدهم، گفتند اگر خواستی بده. خب یک زمانی به من داده اند، من تا آن زمان یا استعفا می دهم، یا می پذیرم یا نمی پذیرم، آقا هرچه تدبیر کردند. این ضد ولایت فقیه است؟ گفتم نه. گفت پس این شلوغی ها چیست؟ گفتم نمی دانم. حزب اللهی ها دارند می گویند ها، من چه کار باید بکنم؟ این که من به جرئت به طرف گفتم دستت را بگذار روی قرآن برای این است که می دانم چیزی نمی داند دیگران یک چیزهایی گفتند این هم دارد می گوید.
...
فهمیدن حقیقت ماجرای اردیبهشت 90 کار مشکلی نبود، رهبر معظم انقلاب در دومین روز از ایام موسوم به خانه نشینی طی سخنرانی در جمع مردم فارس گزاره ایستادگی رئیس جمهور در برابر رهبری را سست و بی پایه خواندند: « شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیهای که آنچنان هم از اهمیت بالائی برخوردار نبود - سر مسئلهی اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالی در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهوری اسلامی شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبری را گوش نکرده است! دستگاههای تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهای سست و بیپایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانهاند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشستهاند که یک بهانهای پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. میدانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. خب، واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبری طرفدار است.»
بعدها عوامل حزب پایداری از صدر تاذیل آنچه رهبری مساله ای فرعی و فاقد اهمیت خوانده بودند را به اصلی ترین مساله کشور تبدیل کردند و با دلایلی به مراتب سخیف تر از آنچه مرتضی آقاتهرانی درباره یهودی خوانده شدن محمود احمدی نژاد بیان کرده بود، رئیس جمهور کشور را فراماسونر، بهایی، تیر سه شعبه در گلوی نظام و شدیدترین خطر از صدر اسلام تا کنون نامیدند، با این وجود این استاد اخلاق لام تا کام سخن نگفت. خطای استراتژیک این حزب به اصلی ترین عامل پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شد و امروز 20 ماه از حاکم شدن یاران اکبر هاشمی رفسنجانی بر قوه مجریه سپری می شود. چندی پیش مادر محمود احمدی نژاد مرحوم شد، حتی حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی که احمدی نژاد را اصل انحراف نامید هم به رئیس جمهور سابق تسلیت گفتند اما از پیام تسلیت دبیر کل و استاد اخلاقِ دبیر کل خبری نشد؛ در جهان تنگ و کوچک این حزب حتی برای مهدی کوچک زاده و حمید رسایی هم جایی نیست.
http://www.dolatebahar.com/view/33217/%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%AA%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85