ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....

  • ۰
  • ۰

آن جور که من شنیده ام، علامه امینى، ده شب آمده بودند به مشهد و در مدرسه نواب، منبر رفتند. 

آن جا نماز جماعت مغرب و عشاء را می خواندند و بعد صحبت می کردند، صحبت ها بسیار پرسوز و علاوه بر آن دقیق و مستند بود. 

جمع سوز و شور و عشق، با استناد و استدلال. 

یکى از بستگان ما که در جلسات حضور داشت، ضمناً هم پدرم و هم پدربزرگ من جزء برگزار کنندگان یا حاضران در آن جلسه بودند ،فکر می کنم سال سى و هشت بوده که من هفت هشت سال پیش نوارهاى آن جلسات را چندین بار گوش کردم.

نقل می کردند که علامه قبل از شروع جلسه یک سکوت طولانى کرد، سپس آه بلندى کشید و زد زیر گریه و هق هق جلوى همه گریه می کرد. 

می گفتند ما همه متعجب شدیم که چرا حال ایشان منقلب شد؟! با همان لهجه خاص خودش گفت: مدتى است از على دور افتاده ام ... و زد زیر گریه ... و آن زمانى بود که فکر می کنم مدتى به خاطر سفر هند و مراجعه به کتابخانه هاى مختلف از نجف دور افتاده بود و گویى این بزرگ ترین غم زندگى اش بود.


در سوز و درد انقلابى و درک انقلابى اش همین بس که در سال هاى ٤٠ و ٤١ که سال هاى آخر عمر ایشان و اوایل نهضت امام بود و هیچ کس تصورى از این که نهضت امام به کجا منتهى خواهد شد نداشت، در آن شرایط ✳امینى جمله " خمینى ذخیره خدا براى شیعه است " را گفت.


این جمله اگر در سال پنجاه و هفت یا حالا گفته شود، به راحتى قابل تصدیق است، اما سال چهل و یک گفتن این حرف غیر عادى بوده! 


شهید نواب صفوى هم که از نجف براى مبارزه با جریان کسروى به تهران می آید، از جمله کسانى که او را هم به لحاظ معنوى و هم صدور فتوى و هم به جهت امکانات، تدارک و تشویق کردند و پشت سر او ایستادند، مرحوم علامه امینى بوده است. 

نواب مظهر غیرت بود، نه مجتهد بود، نه فیلسوف بود و نه فقیه، یک فاضل جوانى بود که مظهر غیرت علوى و انقلابى بود و 

✅✳اگر یک حوزه، سراسر پر از مجتهد و خالى از غیرت باشد، فایده اش براى اسلام بسیار بسیار کم تر است از یک طلبه فاضل و با غیرتى که نمى ایستد تا به مرزهاى حقیقت و مکتب اهانت شود و او بگوید به من ربطى ندارد. 


نواب از جمله، تحت تاثیر روح خروشان امینى است. حتى من در جایى خواندم، سلاحى را که نواب تهیه می کند براى زدن کسروى، مرحوم امینى از جمله کسانى بودند که هزینه آن را تامین کردند یا فتوى دادند بر انجام آن.


یکى از آثار علامه امینى، شهداء الفضیله است که فکر می کنم جلال الدین فارسى با نام مستعار آن را ترجمه کرده است. 

این کتاب وقتى منتشر شد، برخى از بزرگان شیعه گفتند، ما تصور نمی کردیم که ما این تعداد عالم شهید داریم. 

ضمن این که مرحوم علامه، شهداى سه قرن اول هجرى را در این کتاب نیاورده و از شهداى قرن چهارم شروع می کند و صد و سى عالم بزرگ شیعه را نام می برد که چگونه در راه دفاع از کلمه حق شهید شده اند.


👈این یعنى تحقیق با هدف، یک درس دیگرى که باید از علامه آموخت همین است. 

تحقیق و تلاش بى هدف یا با هدف؟ این یکى از مشکلات ماست که من بارها در حوزه و دانشگاه دیده ام. 

بى هدف و بى درد تحقیق می کنیم، تحقیق براى تحقیق، خود تحقیق شده است یک شغل، تحقیق براى ساعت نفر پر کردن و کارت زدن! 

راجع به چه تحقیق کردى؟ اصلاً اصل موضوع چقدر مهم است؟ براى چه تحقیق کردى؟ چه چیزى را اثبات کردى؟ نتیجه اش چه شد؟ اگر این تحقیق درست باشد به چه درد دنیا و آخرت مردم می خورد؟ 


یک بخشى از پژوهش هاى رسمى در کشور ما، از سر بى دردى است. 

امام که گفت مرفهین بى درد، ما یک سرى پژوهشگران بى درد هم داریم. 

👈پژوهش امینى وار و غیر امینى وار، تفاوت درد و بى دردى است. 


"الغدیر، شیعه سنى ترین است، درسهایى که از امینى باید آموخت" سال٩١

  • ۹۴/۰۷/۱۷
  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی

امام خمینی

امام علی

علامه امینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی