ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....

  • ۰
  • ۰

آن چه در «عوامل سقوطِ محمدرضا پهلوی» می خوانیم، مجموعه یادداشت ها و تقریرات علی دشتی از اواسطِ سال 1358 تا درگذشتِ او در دی ماه 1360 است (ص9) که توسط خواهرزاده ی وی، دکتر مهدی ماحوزی فراهم آمده است.                          

در پاره ای از عوامل سقوط، علی دشتی ضمن صحبت از کتابِ «پنجاه و پنج» توضیح می دهد که این اثرِ خود را به سبب عدمِ نفوذ کمونیست در ایران و البته فشارهای چهارده ساله، در ستایش خاندان پهلوی نوشته است (ص13و14) و در ادامه می آورد: قصد من در نگارشِ عوامل سقوطِ محمدرضا پهلوی عیب جویی و ناسزاگویی و از پشت خنجر زدن به شاه نیست... (ص16) من باجی ندارم به رژیمِ موجود بدهم [دشتی پس از انقلاب ایران، دوبار و هربار حدود یک ماه به زندان افتاد] ، لذا توصیه کرده ام که برای رفع هرگونه پندار و شائبه ای، این نوشته پس از مرگ من انتشار یابد... (ص15) من از سَرِ درد و حسرت چنین یادداشت هایی را گرد آورده ام. (ص16)

علی دشتی نمره ی رضاشاه و فرزندش محمدرضا را در عمران و آبادی و حفظ استقلالِ ظاهری کشور، نَوَد می داند. اما نمره ی آن دو را در پرورش شخصیت ها و تحکیم مبانی فرهنگ و اقتصاد، نزدیک به صفر می شمرَد و این ضعف را معلول خودکامگی و غرور بیش از اندازه ی پدر و پسر معرفی می کند. (ص14) او شاه را بسیار ضعیف النفس، ترسو، و صاحبِ حقارتِ روح و مغزی علیل می خواند (ص16و45و75و164) که پیوسته تشنه ی اطاعت، قدرت نمایی و سلطه طلبیِ مطلق بود (ص41) و از امکانات در اختیارِ خود در جهت تعادل کشور استفاده نکرد. محمدرضا پهلوی توهّم توطئه نیز داشت و یک روز به خودِ من می گفت: مصدق به دستور خودِ انگلیسیها نفت را ملّی کرده است. این سخن اگر از دهان یک نفر هوچی بیرون می آمد چندان جای حیرت نبود، ولی از شاه مملکت که بیش و کم از چرخش امور و جریان سیاست مطّلع بود، حیرت انگیز و باورنکردنی می نمود. (ص43)                                   

دشتی در ادامه به مناسبت صفحاتی را نیز به دکتر محمد مصدق اختصاص می دهد و او را در عین آن که انسانی عالم، شریف، پاک و وطن پرست معرفی می کند، (ص46و55) از بدبینی، احساساتی بودن و روحیه ی یک سویه و غیرِمنعطفِ مصدق انتقاد کرده و بر آن اعتقاد است که او سیاست مدار نبود. یعنی به جای این که دنبال راه حل باشد، دنبال هیاهو، تحسین و تمجیدِ عامه بود. (ص51و55و59) و چه خوب بود مصدق با نشان دادن کمی انعطاف از شکست انگلیسیان استفاده کرده و در سر و سامان دادن وضعیت اقتصادی کشور از پیشنهادِ همکاریِ دوباره و البته این بار، منطقیِ آن ها استقبال می کرد و یا به درخواست آمریکاییان پاسخ مثبت می داد. (ص47و54)                                                                                                       

علی دشتی، حسین فاطمی را جوانی خوب و رفیقی مطلوب می داند که ذاتاً احساساتی و در اعتقاد به دکتر مصدق متعصّب بود. در جوانی مقالاتی می نوشت که یک بار او را خواستم و گفتم: آقا، این ها چیه می نویسی؟! اعلا حضرت همایون شاهنشاهی ارواحناه فداه! تو در این مقاله ی یک ستونی، هفت مرتبه این عنوان را تکرار کرده ای! (ص66) و یا ابوالقاسم کاشانی را بسیار آدم خوب، شریف، بیباک و ساده دل می شمرَد (ص69) و طالقانی را روحانیِ بی غرض، پاک اندیش و اصلاح طلب معرفی می کند. (ص60) و در نهایت از شجاع الدین شفا به بدی یاد کرده و می نویسد: شاه از هر کس که شبهه ی استقلال رأی و فکر در او می رفت، بدش می آمد و تیپ هایی مثل جمشید اعلم و شجاع الدین شفا را می پسندید... (ص130)                                                                               

شاه به چیزهای بی پایه و اساس و به خیالات واهی و افسانه آمیز تکیه می کرد که از آن جمله جشن دوهزار و پانصد ساله ی شاهنشاهی ایرانست که فرنگیان آن را به بالماسکه تشبیه کرده اند و همه ی آنها در حیرتند که چرا دولت ایران هزارها میلیون تومان خرج کند تا شاه ایران از جلگه ی مرودشت براه بیفتد و چون بازیگرانِ تئاتر فریاد زند: «کورش تو بخواب که ما بیداریم!» عجیب بیدار بودند که چند نطق آقای خمینی او را چون موش مرده ای به خارج از مرز ایران پرتاب کرد! (ص160و162و163)                                

کلمه ای مناسب تر و راست تر از این واژه «سقوط» نمی توان برای حوادث اخیر ایران و فرار شاه یعنی محمدرضا پهلوی پیدا کرد. شاهی با داشتن بیش از 400000 سپاهی و بیش از 50000 ژاندارم و پلیس و با داشتن دستگاهی مخوف چون ساواک مانند بادی رفت! (ص25)                                                                                                                                      

عوامل سقوط محمدرضا پهلوی، علی دشتی، گردآورنده: مهدی ماحوزی، نشر زوار، تهران1383


پی نوشت: علیرغم تمام اشتباهات و ندانم کاری ها و خیانت هایی که در طول ۴۰ سال انقلاب اسلامی توسط بعض اشخاصی که در سمت های نظام اسلامی قرار گرفتند اتفاق افتاده،‌می توان این نکته را اذعان کرد که نظام جمهوری اسلامی در پرورش نسل جدید و بخصوص بوجود آوردن شرایط تحصیل برای جوانان، کارنامه خوبی داشته و دارد. و همین نکته می تواند به عنوان یک فاکتور بسیار مهم در تداوم انقلاب اسلامی مورد توجه باشد. البته اگر.....منطق و معنای انقلاب و آنچه که بخاطر آن انقلاب و بدنبال آن نظام اسلامی پدید آمد،‌بدرستی به نسل جدید منتقل و آنان را به باور برساند. شواهد بسیار خوبی دال بر اینکه این مهم،‌به میزان زیادی رخ داده می توان یافت....

  • ۹۷/۱۲/۱۸
  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی

تربیت نسل

شاه

ظرفیت های انقلاب

منطق انقلاب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی