ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

راحت بخواب چون که پرستار زینب است
شمس حجاب گنبد دوار، زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار، زینب است
محبوبه ی حبیه ی دادار، زینب است
مسطوره ی سلاله ی اطهار، زینب است
منصوره ی نرفته سر دار، زینب است

 

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی
  • ۰
  • ۰

روبه صفتان من پسر شیر خدایم
ریحانه ی دامان رسول دو سرایم


هم، دُرّ یم طوفان زده، کشتیّ نجاتم
هم، در دل ظلمت کده، مصباح هدایم


هم سیّد و آقای جوانان بهشتم
هم رهبر و مولا و امام شهدایم


با شیره ی جان، پرورشم داده محمّد
بوده ز سر انگشت نبی، آب و غذایم

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی
  • ۰
  • ۰

امام خمینی (ره) :

این کلمۀ «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمۀ بزرگی است که اشتباهی می‌فهمند. آنها خیال می‌کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همۀ زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهداء سلام‌اللّه‌ علیه با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ، در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند ، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. 


همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه

روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیۀ کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همۀ زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همۀ روزها غفلت نکنند.

 تاریخ : ۴/۰۷/۱۳۵۸


  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی
  • ۰
  • ۰

دکتر شریعتی: 

در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.

اول: حسین (ع)

حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.

تا آخر می‌‌ایستد.

خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.

هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.

از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌


دوم: یزید

همه را تسلیم می‌خواهد.

مخالف را تحمل نمی‌‌کند.

سرِ حرفش می‌‌ایستد.

نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.

بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد


سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز هشت محرّم در تردید است

هم خدا را می‌خواهد هم خرما،

هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.

هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را.

هم امارتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را.

نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.

هم آب می‌خواهد هم آبرو.

دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد.

نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی


ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را

اما

در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم*

  • سیدعلیرضا هاشمی گلپایگانی