انذارهای رهبر انقلاب در جلوگیری از انحراف بیداری اسلامی چه بود؟
«اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر کشورى میتوانند سررشتهدار حرکت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، کار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیارى و بیدارى بود، آن وقت کار درست خواهد شد.»بیانات رهبری در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاههاى جهان اسلام 21/9/91
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اختلافات داخلی اخیر در مصر که به خونریزی های وسیع بین گروه ها و جریان های مختلف سیاسی از مذهبیها تا سکولارها در حال وقوع است به دلیل نادیده گرفته شدن برخی از انذارهای رهبر انقلاب درخصوص حرکت عظیم بیداری اسلامی در دو سال گذشته بوده است. بازخوانی چهارچوب های نظری رهبر انقلاب برای سالم ماندن حرکت بیداری اسلامی و انذارهای ایشان برای جلوگیری از انحراف انقلاب ها یکی از مهمترین راهکارهای اندیشمندان امروز مصر است. در زیر به گوشه ای از این گفته ها اشاره می کنیم:
بیانات در اجلاس جهانی علما و بیدارى اسلامى
9/2/92
موضوع «بیدارى اسلامى» که شما در این اجلاس به آن خواهید پرداخت، امروزه در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امت اسلامى است؛ پدیدهى شگرفى است که اگر باذن الله سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدناسلامى را در چشماندازى نه چندان دوردست، براى امت اسلامى و آنگاه براى جهان بشریت رقم زند.
بیدارى اسلامى که سخنگویان جبههى استکبار و ارتجاع حتّى از به زبان آوردن نام آن نیز پرهیز میکنند و میترسند، حقیقتى است که اکنون تقریباً در سراسر دنیاى اسلام میتوان نشانههاى آن را دید.
امروز در دوران حرکتهاى امیدبخش بیدارى اسلامى، گاه صحنههائى دیده میشود که نمایشگر تلاش عملهى آمریکا و صهیونیسم براى تراشیدن مرجعیتهاى فکرىِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهاى شهوتران براى کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلودهى خود، از سوى دیگر است. علماى دین و رجال دیندار و دینمدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت براى بیدارى اسلامى در کشورهاى مسلمان است؛ نقطهى متعالى و والائى که بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این نقطه است که میتوان نقشهى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد.
مطلب سوم آن است که در نهضتهاى بیدارى اسلامى باید تجربهى تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگى، مورد توجه دائم باشد.
نکتهى چهارم آن است که امروز یکى از خطرناکترین چیزهائى که نهضت بیدارى اسلامى را تهدید میکند، اختلافافکنى و تبدیل این نهضتها به معارضههاى خونین فرقهاى و مذهبى و قومى و ملّى است. این توطئه هماکنون از سوى سرویسهاى جاسوسى غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهاى نفتى و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بویژه در منطقهىعربى، با جد و اهتمام دنبال میشود و پولى که میتوانست در خدمت بهروزى خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذارى و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههاى درازمدت میگردد.
انواع توطئهها و ترفندها را در این سىوچند سال از آنان دیدهایم. چیزى که مکر آنان را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسى است: ایستادگى بر سر اصول اسلامى، و حضور مردم در صحنه. این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است. عامل اوّل به وسیلهى ایمان صادقانه به وعدهى الهى، و عامل دوم به برکت تلاش مخلصانه و تبیین صادقانه تضمین میشود. ملتى که صدق و صمیمیت پیشوایان را باور کند، صحنه را از حضور پر برکت خود رونق میبخشد؛ و هر جا که ملت با عزم راسخ در صحنه بماند، هیچ قدرتى توان شکست دادن آن را نخواهد داشت. این تجربهى موفقى براى همهى ملتهائى است که با حضور خود بیدارى اسلامى را رقم زدند.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاههاى جهان اسلام و بیدارى اسلامى
21/9/91
اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر کشورى میتوانند سررشتهدار حرکت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، کار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیارى و بیدارى بود، آن وقت کار درست خواهد شد.
البته دشمنان از کلمهى «بیدارى اسلامى» میترسند؛ سعى میکنند عنوان «بیدارى اسلامى» براى این حرکت عظیم به کار نرود. چرا؟ چون وقتى اسلام در هیئت حقیقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهى دلار نمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافیگرى نمیترسند؛ از اسم اسلامى که امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهى که فرمود: «و لینصرنّ الله من ینصره»، میترسند. وقتى اسم این اسلام مىآید، نشانى از این اسلام پیدا میشود، مستکبرین عالم به خودشان میلرزند - «کأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نمیخواهند عنوانِ بیدارى اسلامى باشد. ولى ما معتقدیم نخیر، این یک بیدارى اسلامى است، بیدارى حقیقى است، و رسوخ پیدا کرده است، امتداد پیدا کرده است، به این آسانىها هم دشمنان نمیتوانند آن را از راه خودش منحرف کنند.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى
22/7/91
امروز ملت ایران دارد خطشکنى میکند. انقلابهائى که در منطقه، در بیدارى اسلامى پیروز شدند - که البته ما به همهى این انقلابها احترام میگذاریم و قدر آنها را میدانیم - اینها را مقایسه کنید با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى؛ ببینید این ایستادگى، این اقتدار، این اعتمادبهنفس در ملت ایران، دیگر کجا پیدا میشود؟ اینها خطشکنى است.
بیانات در دیدار نیروهاى مسلح منطقهى شمال کشور و خانوادههاى آنان
28/6/91
امروز در تعدادى از کشورهاى دنیاى اسلام، بیدارى اسلامى دارد خودش را نشان میدهد و خیلى هم چیز مبارکى است و ما هم از اول از آن استقبال کردیم؛ اما فرقها زیاد است. در انقلاب ما، در حرکت عمومى ملت ما، در سرتاسر این کشور بزرگ شاید روستائى نبود، شهر کوچکى نبود که در او شعبهاى از این شعلهى مقدس چشمها را خیره نکند. همه جا، سرتاسر کشور یک شعار، یک مطالبه، یک همت بر همهى دلها و ذهنها حاکم بود. مردم به معناى واقعى کلمه این بار سنگین را با جسمهاى خودشان، با روحهاى خودشان، با دلهاى خودشان بلند کردند. توى خیابانها مردم با جسم خودشان در مقابلهى با طاغوت حاضر شدند؛ در دنیا هم چنین چیزى سابقه نداشت.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیدارى اسلامى»
21/4/91
یک نکتهى دیگر، کلمهى دیگر، در مورد اصل مسئلهى بیدارى اسلامى است. این حادثهى بزرگى که در دنیاى اسلام به وجود آمده است که از تونس شروع شد و در مصر عظمتى پیدا کرد و بعد به کشورهاى دیگر منتقل شد، این یک حادثهى عجیبى است، نظیر ندارد؛ در تاریخ ما هرچه انسان نگاه میکند، این حادثه یک حادثهى عظیمى است، حادثهى معمولى نیست. این حادثه میتواند مسیر دنیا را عوض کند، میتواند تسلط ظالمانهى استکبار و صهیونیزم را بر دنیاى اسلام، که سالهاى متمادى است ادامه دارد، قطع کند، میتواند امت اسلامى را متشکل کند؛ به شرط اینکه تداوم پیدا کند. حرکتهاى اسلامى داراى موفقیتهائى هستند و در خطرِ شکستهائى هستند؛ آسیبهائى متوجه اینها میشود، باید این آسیبها را شناخت و از آنها پیشگیرى کرد. امروز خوشبختانه ملتهاى مسلمان در شمال آفریقا خوش درخشیدند، خوب حرکت کردند. حرکت، حرکت عظیمى است و بحمداللَّه تا امروز حرکت موفق بوده است؛ لکن توجه کنید که غرب و در رأس آنها آمریکا و صهیونیسم با همهى وجود به میدان آمدهاند و بیشتر به میدان خواهند آمد تا بتوانند این حرکت را مهار کنند و بر این امواج سوار بشوند؛ ملتها باید بیدار باشند. آنها غافلگیر شدند، نمیتوانستد و نتوانستند پیشبینى کنند. این غافلگیرى مکر الهى است؛ «و مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین».
خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی
14/11/90
برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگارى، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزىهایند. شما مسئولترین افراد در عرصهى نظامسازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خوردهى جهان و منطقه، بىشک در افکار شیطانى به سر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع - و العیاذ باللّه - بدتر از گذشته مىاندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.
تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و بدقت تعریف کنید.
«دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال دموکراسى درجهى دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.
«سلفىگرى» اگر به معناى اصولگرائى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامىاند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بىدینى خواهد شد.
به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل میکند، ولى با مذاهب اسلامىِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز میکند، ولى در داخل به جنگهاى قبیلهاى و مذهبى دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائى و انگلیسى بدبین باشید، که شما را به دام سرمایهدارى غرب و مصرفزدگى و انحطاط اخلاقى میکشانند. در دهههاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروى افتخار میکردند و از سمبلهاى اسلامى میگریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.
بدانید که غرب در صدد انتقام بر خواهد آمد؛ انتقام اقتصادى، نظامى، سیاسى و تبلیغاتى! اگر ملتهاى مصر و تونس و لیبى و ... انشاءاللّه در مسیر خدا ادامه دهند، ممکن است به تحریمها تهدید شوند.
بیانات در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى26/6/90
بروشنى میتوان تشخیص داد که اصول انقلابهاى کنونى منطقه، مصر و دیگر کشورها، در درجهى اول اینها است:
احیاء و تجدید عزت و کرامت ملى که در طول زمان با دیکتاتورى حاکمان فاسد و با سلطهى سیاسى آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.
برافراشتن پرچم اسلام که عقیدهى عمیق و دلبستگى دیرین مردم است و برخوردارى از امنیت روانى و عدالت و پیشرفت و شکوفائىاى که جز در سایهى شریعت اسلامى به دست نخواهد آمد.
ایستادگى در برابر نفوذ و سلطهى آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آوردهاند.
مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلى صهیونیست که استعمار چون خنجرى در پهلوى کشورهاى منطقه فرو برده و وسیلهاى براى ادامهى سلطهى اهریمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمین تاریخى خود بیرون رانده است.
بىشک این حقیقت که انقلابهاى منطقه متکى به این اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمریکا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همهى تلاش خود را به کار میبرند تا آن را انکار کنند، ولى واقعیت با انکار آن دگرگون نمیشود.
مردمى بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرتهاى خارجى که با آخرین توانائیها و شگردهاى خود سعى میکردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامى از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم، هیچگونه امیدى براى آنها باقى نگذاشت، حق ندارند خود را در پیروزى این انقلابها سهیم بدانند.
در موضوع آسیبها و خطرها. نخست باید تأکید کنم که خطر هست، ولى راه مصونیت از آن نیز هست. توجه به خطر نباید ملتها را بترساند. بگذارید دشمنانتان از شما بترسند و بدانید که : «انّ کید الشّیطان کان ضعیفا». خداوند دربارهى گروهى از مجاهدان صدر اسلام میفرماید: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل. فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لّم یمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللَّه و اللَّه ذو فضل عظیم». خطرها را باید شناخت تا در مواجهه با آن حیرت و تردید پیش نیاید و چاره و علاج، شناخته شده باشد. ما با این خطرها پس از پیروزى انقلاب اسلامى روبهرو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و به خواست خدا و رهبرى امام خمینى و بصیرت و فداکارى مردممان، از بیشتر آنها بسلامت گذشتیم. البته توطئهها از سوى دشمن و عزم راسخ از سوى ملت ما همچنان ادامه دارد. من این آسیبها را به دو قسم میکنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهاى ما بر میخیزد، و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامهریزى میکند. دستهى اول، چیزهائى از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتىِ خیالِ ناشى از احساس پیروزى و به دنبال آن کم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند.
ماجراى جنگ اُحد و غنیمتجوئى مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونهى نمادین است که هرگز نباید از یادها برد. مرعوب شدن از هیمنه ظاهرى مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهاى مداخلهگر، آسیب دیگرى از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهاى آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگرى است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و کمک پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روى دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همهى ذخائر الهى در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههى مبارزه، نیز آفتى بزرگ است که با همهى توان باید از آن گریخت.
آسیبهاى دستهى دوم را غالباً ملتهاى این منطقه در حوادث گوناگون آزمودهاند. نخستین آسیب، بر روى کار آوردن عناصرى است که خود را متعهد به آمریکا و غرب میدانند. غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهرههاى وابسته، اصل سیستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ کند و سر دیگرى را بر روى این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهى خود را همچنان ادامه دهد. این به معناى هدر رفتن همهى تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیارى مردم مواجه شوند، میکوشند تا بدیلهاى انحرافى گوناگون در پیش پاى نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهاى حکومتى و قانون اساسىهائى باشد که کشورهاى اسلامى را بار دیگر در دام وابستگى فرهنگى و سیاسى و اقتصادى به غرب بیفکند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالى و رسانهاى یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهاى اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنى بازگرداندن سلطهى غرب و تثبیت مدلهاى نوسازى شدهى غربى و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آنها بر اوضاع است. اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلى میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتى میان ملتها و دولتهاى همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحریم و بلوکه کردن سرمایههاى ملى و نیز هجوم همه جانبهى تبلیغاتى و رسانهاى را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است، که میدانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخى از آنان و از سوئى خریدن کسانى از سستعنصران، نیز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعیان تمدن و اخلاق است. در ایران اسلامى، اسناد لانهى جاسوسى که به دست انقلاب افتاد، نشان داد که همهى این توطئهها، بدقت از سوى رژیم ایالات متحدهى آمریکا براى ملت ایران برنامهریزى شده بود. براى آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهاى انقلابى، اصلى است که همهى این روشهاى کثیف را تجویز میکند.
به نسل جوان خود اعتماد کنید، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده کنید، و از تجربههاى مجربان و پیران، آنها را بهرهمند سازید. دو نکتهى مهم در اینجا وجود دارد:
اول آنکه ملتهاى انقلاب کرده و آزاد شده، یکى از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاکمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است. این خود میتواند در کشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شیوهها و شکلهاى گوناگون تحقق یابد، ولى با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسى لیبرال غربى اشتباه نشود. دموکراسى لائیک و در مواردى ضد مذهب غربى با مردمسالارى اسلامى که متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام کشور است، هیچ نسبتى ندارد.
نکتهى دوم آن است که اسلامگرائى نباید با تحجر و قشرىگرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد. مرز میان این دو نیز باید پر رنگ باشد. افراطهاى مذهبى که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقبماندگى و دور شدن از هدفهاى والاى انقلاب است، و این به نوبهى خود مایهى جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.
البته دشمنان از کلمهى «بیدارى اسلامى» میترسند؛ سعى میکنند عنوان «بیدارى اسلامى» براى این حرکت عظیم به کار نرود. چرا؟ چون وقتى اسلام در هیئت حقیقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهى دلار نمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافیگرى نمیترسند؛ از اسم اسلامى که امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهى که فرمود: «و لینصرنّ الله من ینصره»، میترسند. وقتى اسم این اسلام مىآید، نشانى از این اسلام پیدا میشود، مستکبرین عالم به خودشان میلرزند - «کأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نمیخواهند عنوانِ بیدارى اسلامى باشد. ولى ما معتقدیم نخیر، این یک بیدارى اسلامى است، بیدارى حقیقى است، و رسوخ پیدا کرده است، امتداد پیدا کرده است، به این آسانىها هم دشمنان نمیتوانند آن را از راه خودش منحرف کنند.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى
پاسخ رهبر انقلاب به ۲۰ پرسش درباره «بیداری اسلامی»
۱۳۹۲/۰۲/۰۹
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22406
اقا اینبار هوشیار هوشیارم اقا پدری کن تا من باز هم راوی کلام وحی پدر بمانم چند شبی ست که پدر وصیت میکند که باز بگو تهیه اذوقه برای چندین سال و انبار کردن مهمات و قوی شدن از نظر نظامی پس خدایا چنین کن که سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما راستگار در ضمن پدرم عاشق ملت فلسطین و لبنان است و اوست مدافع حرم های ال الله او مدافع قدس است و نجات ملت فلسطین خواسته اش