ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....

  • ۰
  • ۰

دو پلان متفاوت!

پلان اول

«حسین علائی » فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در خاطرات « عملیّات خیبر» مینویسد که در قرار گاه همراه « اکبر رفسنجانی » بود که « شهید رضا دستواره » از لشگر ۲۷ محمّد رسول اللّه صل اللّه علیه و آله آمد به قرارگاه و گزارش داد که جزیره را نمی توان حفظ کرد؛ تمام نیروها شهید شده اند؛ اجازه عقب نشینی می خواست ولی اکبر رفسنجانی گفت : «خوب شما فرماندهان بروید بجنگید!»

سید رضا دستواره به اکبر رفسنجانی خیره شد و گفت : «این حرف شماست یا امام؟!

اکبر سکوت کرد!!!

شاید شهید دستواره سکوت اکبر را علامت تأیید تلقی کرد٬ سید رضا با انگشت سبابه به روی زمین زد و گفت : « اگر حرف امام است ما فرماندهان می ریم جزیره و بر نمی گردیم و اینچنین بود که خیلی از فرماندهان بی ادعا پرواز کردند و رفتند!


پلان دوم

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات سال ۶۲ می نویسد:

عفت نگران سلامتی « محسن » که در بلژیک است ٬ می باشد و از صبح بارها تماس گرفته؛ بخصوص که چند دانشجوی ایرانی را منافقین ترور کرده اند با سفیرمان در بلژیک تماس گرفتیم تا برای حفاظتش اقدامات لازم را بکند!!!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی